ساعت نزدیك 7:30 صبح ۱۷ شهریور ۵۷ بود كه جمعیت در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند. یكی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار كرد كه حكومت نظامی است، چرا تجمع كردهاید؟ یكی از روحانیون مردم را دعوت به نشستن كرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد كه نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق كردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند.
ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین كه جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، دژخیمان شاه مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند😭😭😭
*در مدت چند ثانیه صدها نفر توسط دژخیمان پهلوی، در خاك و خون غلطیدند.* مردم بیمهابا مجروحین و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میكردند. اتاقها، راهروها و حیات بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانها خانههای خود را برای پذیرش مجروحین مهیا میكردند. هر كس هر چه از لوازم پزشكی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.