سروده ماموستا جلال مرادی امام جمعه اهل سنت گام دومی شهرستان بیجار
این خاک اگر جلوگه امن وامان است
از خون هزاران حججی خفته درآن است
در کوی حرم عطر تو آمد به مشامم
کز بوی خوشش گلشن ازهار جنان است
بردار قلم شاعر دیوان شهادت
چون رشته ی تحریر دراین وادی گران است
ای جمع چه دانید درآغوش کفن کیست؟
غلتیده به خون لاله ویا دُرّی نهان است
مردیست که البرز وسهند واله ی کویش
پروده ی دامان وید شیر زنان است
از جان وسر ومال حسین وار گذشتی
تا روز قیامت ذکر تو ورد زبان است
ماهر چه کە داریم ثمر خون شهیداست
از خون شهید هر وجب خاک نشان است
گویندسخی نیست مگر حاتم طایی
گویم که شهیداست که بخشنده ی جان است
آنگاه که بردند به مقتل یل مارا
گویی به لبش فزت ورب،نعره زنان است
آندم که ملک روح تورا برد به عقبی
انگار که روحت همه دارای جهان است
برخیز مسلمان که دگر وقت جهادست
از ظلم وستم خون چو سیلاب روان است
صهیون زده خاک فلسطین به یغما
حکام عرب بین که بی غم زمیان است
آنکس که ندارد سر آمال شهادت
حیران وپریشان شب تار گمان است
فقدان جگرگوشه ی آن مادر مظلوم
رخسار پدر بین که چون برگ خزان است
بر روح نبی باد تسلی وصبوری
زین وضع اسف بار به غایت نگران است
فائز به قلم وصف شهادت نتوانی
اوصاف ومقاماتش در آیات قرآن است
۱. شاعر:جلال مرادی امام جمعه موقت اهل سنت بیجار و مسئول دفتر نماینده مردم شریف استان کردستان در مجلس خبرگان رهبری
تقدیم به شهدای مدافع حرم اعلی الله مقامهم